«بعد از کاهش وزنم خیلیها در خیابان من را نمیشناسند و میپرسند، چقدر شباهت! شما با شهره لرستانی نسبتی دارید؟!»این جمله را شهره لرستانی میگوید و خاطراتی از ۲۰ سال افزایش وزنش تعریف میکند. او که سالها حضوری کمرنگ در عرصه سینما و تلویزیون داشته، میخواهد با اتمام این راه، اراده خودش را محک بزند و دوباره با نقشهایی که دوست دارد،به عرصه بازیگری بازگردد. شهره لرستانی، کاهش وزن را پلی میداند برای رسیدن به اهداف نیمه تمام زندگیاش. مدت زمان پنج ماه رژیم درمانی به قدری برای او شیرین بوده که ف ...
«بعد از کاهش وزنم خیلیها در خیابان من را نمیشناسند و میپرسند، چقدر شباهت! شما با شهره لرستانی نسبتی دارید؟!»این جمله را شهره لرستانی میگوید و خاطراتی از ۲۰ سال افزایش وزنش تعریف میکند. او که سالها حضوری کمرنگ در عرصه سینما و تلویزیون داشته، میخواهد با اتمام این راه، اراده خودش را محک بزند و دوباره با نقشهایی که دوست دارد،به عرصه بازیگری بازگردد.
شهره لرستانی، کاهش وزن را پلی میداند برای رسیدن به اهداف نیمه تمام زندگیاش. مدت زمان پنج ماه رژیم درمانی به قدری برای او شیرین بوده که فیلمنامهای با همین مضمون نوشته و قصد دارد در آینده آن را کارگردانی کند. با شهره لرستانی خوشقلب و دوستداشتنی در رابطه با روند کاهش وزن و رژیمهای متفاوتی که در این سالها امتحان کرده، گپ زدیم. او در این روزها اصل حالش خیلی خوب است و دوباره بعد از ۲۰ سال عاشق شده!
.
ترک مواد غذایی سخت است!
اعتقاد دارم لاغر شدن یکی از سختترین کارهای دنیاست و با ترک اعتیاد برابری میکند چون همان قدر که ترک مواد برای معتاد سخت است، به همان میزان هم کاهش وزن از سختترین کارهایی است که یک انسان میتواند انجام دهد. مبارزه با نفس و نخوردن غذا برای خیلیها مشکل است چون غذا خوردن کار مجازی است و میتوانید بارها و بارها و به هر میزانی که دلتان میخواهد، غذاهای مختلف میل کنید؛ مشکل اخلاقی و اجتماعی هم ندارد.
بنابراین آدمها گاهی به دلیل مشکلات روزمره به سمت افزایش مصرف مواد غذایی تمایل پیدا میکنند و همین موضوع به ظاهر ساده رفته رفته و بسیار نامحسوس روح انسان را درگیر میکند. فکر میکنم بخشی از کاری که هر فردی باید انجام دهد، تکنیکهای روانشناختی است تا خودش را از وابستگی عمیقی که به مواد غذایی دارد، جدا کند. برای من هم آسان نبود. بالاخره ۲۰ سال با این شرایط زندگی کردهام.
شما با شهره لرستانی نسبتی دارید؟!
۲۰سال، یعنی از ۲۸ تا ۴۸ سالگی اسیر اضافه وزن بودم. تا قبل از آن هیچ وقت آدم چاقی نبودم و در تمام دوران کودکیام جزو بچههای لاغر محسوب میشدم. علت چاقی من به دلیل جابهجایی هورمون و عمل جراحیام در سنین جوانی بود. بعد هم دچار کم کاری تیروئید شدم. به همین خاطرهشت سال بازیگری را کنار گذاشتم. همه مسائل زندگیام دستخوش این چاقی شد و بعد از اینکه به دنیای بازیگری برگشتم، کلا فضای بازیام عوض شد و حتی نقشهایی که بازی میکردم هم تغییر کرد.
نقشهایم کمرنگ و بیهویت میشد و از حالت کاراکتر درمیآمد. اصلا این شرایط را دوست نداشتم. مردم در خیابان میپرسیدند که چرا چاق شدهای یا چه شد که حضورت کمرنگ شده و روزی نبود که باچنین واکنشهایی از مردم روبه رو نشوم اما این روزها بعد از کاهش وزن خیلیها من را نمیشناسند و میپرسند، چقدر شباهت! شما با شهره لرستانی نسبتی دارید؟! الان اصل حالم خیلی خوب است… .
با این رژیم حسرت خوردن چیزی بر دلم نمیماند
امیدی نداشتم و فکر نمیکردم این بار هم بتوانم در کاهش وزن موفق شوم. خصوصا اولین بار که به مطب دکترم رفتم،هفت صبح بود! خوابم میآمد و بداخلاق بودم. با کمال ناامیدی سراغ دکتر رفتم. وقتی او را دیدم بسیار تعجب کردم که چقدر کم سن و سال است. تصمیم گرفتم این راه را هم امتحان کنم. هر هفته برنامه غذایی متفاوتی داشتم. مثلا اگر یک هفته هوس آش رشته میکردم، با پزشکم درمیان میگذاشتم و او هم در برنامه غذاییام قرار میداد.
مهمترین تفاوت این رژیم با رژیمهای قبلیام این است که حسرت خوردن چیزی بر دلم نمیماند. هر چیزی را که هوس میکردم میتوانستم بخورم البته به میزانی کم و اندازهای که پزشکم میگفت. خوردن تمام مواد غذایی با کالری مشخص در رژیم من آزاد است. این رژیم با توجه به سن، جنسیت، موقعیت شغلی، قد، اضافه وزن و. . . تعیین شد و بر اساس برنامه غذاییام، مثلا برای صبحانه بعضی روزها شیر و بیشتر روزها چای تلخ و بیسکویت دیجستیو میخوردم.
.
فیلم ماجرای لاغر شدنم را میسازم!
از نکات مهم در رابطه با کاهش وزنم این بود که نه تنها به پوستم آسیبی نرسید بلکه این رژیم پوستم را شادابتر هم کرد. به همین خاطر برای اولین بار یک رژیم را مسوولانه دنبال کردم و به نتیجه هم رسیدم. جالب است بدانید پروسه پنج ماه رژیم برای من به قدری ارزشمند بود که فیلمنامهای با عنوان دکتر پرنیان نوشتهام که شرح ماجرای لاغر شدنم است. به امید خدا این فیلمنامه را در آینده به عنوان یک فیلم بلند سینمایی خواهم ساخت. تنظیم رژیم براساس عادات غذایی، روش کار دکتر قربانپور است.
با وزن ایدهآلم فاصله دارم
زیر نظر دکتر پرنیان قربانپور به مدت پنج ماه، ۴۰ کیلوگرم وزن کم کردم چون با این روش کاهش وزن و رژیم درمانی، هفته به هفته وضعیتم بررسی و برنامه غذاییام تغییر میکرد. خودم هم به نتیجهبخش بودن رژیمام ایمان داشتم و تلاش میکردم.
در حال حاضر هم در نیمه راه سلامتی و کاهش وزن هستم و هنوز هم ۲۰ کیلوگرم با وزن ایدهآلم فاصله دارم. بعد از این میزان کاهش وزنی که برای خودم هم بینظیر بود، در حال حاضر مدت کوتاهی را به عنوان استراحت با برنامه غذایی خودم پیش میروم تا در مرحله بعد به هدف بعدی ۲۰ کیلوگرم کاهش وزن برسم.
قلبت نمیتواند با این وزن خون را پمپاژ کند
گاهی اوقات دلم میخواست مقدار بیشتری غذا بخورم اما زمانی که به یاد میآوردم چه دوران سختی را پشت سر گذاشتهام، تمام تلاشم را میکردم که طبق رژیم پیش بروم. حتی در برههای ، به دلیل افزایش وزن نمیتوانستم بند کفشم را ببندم یا جوراب به پا کنم. شبها به سختی میخوابیدم و بالا رفتن از پله برایم مشکل بود. دچار بیماریهای متعددی مثل پا درد شده بودم که آزارم میداد. مهمتر از همه بیماری قلبیام بود.
دکترم گفت قلبت نمیتواند با این وزن خون را پمپاژ کند. وقتی به این مسائل فکر میکردم و البته به نگاه مهربان پزشکم که انسان بسیار متفاوتی بود، با انرژی بیشتری این راه را ادامه میدادم. در این دوران به دکترهای مختلفی مراجعه کرده و رژیمهای زیادی را امتحان کرده بودم. از رژیم «اتکینز» گرفته تا رژیمهای مختلف دیگر را که دکترهای تغذیه به من معرفی میکردند، انجام داده بودم اما هیچ کدام برای من اثربخش نبود.
برنج بهترین ماده غذایی است
هیچ روشی برای من تاثیر گذار نبود. یک دوره سه روزه خام گیاهخواری را هم امتحان کردم که نتوانستم این روش را ادامه دهم. از قرصهای چربیسوز و… هم در رژیمهای قبلیام استفاده کردهام. این رژیمها برای من هیچ تاثیری نداشت و اغلب هم پر از عوارض هستند.
روشهای سنتی را امتحان کرده و سراغ پزشکهای طب سنتی هم رفته بودم. یکسری دمنوشهای گیاهی مختلف و جوشانده تجویز میکردند که به خاطر طعم بد، دوست نداشتم آنها را امتحان کنم. یک پزشک میگفت فقط میوه بخور. پزشک دیگری میگفت غذا نخور. فرد دیگری میگفت گوشت بخور.
حذف بخش زیادی از مواد غذایی برای من قابل تحمل نبود و آزارم میداد چون علاقه قلبی من به برنج است. البته در رژیم دکتر قربانپور هم میزان این برنج بسیار کم بود. او عادت دارد به مراجعانش جایزه بدهد و من از او میخواستم بعد از هر چند کیلوگرم کاهش وزن، اجازه بدهد به عنوان جایزه برنج بخورم.
به برنج خیلی علاقه دارم و فکر میکنم مهمترین غذای آدمیزاد است! از نظر من برنج یک ماده نرم، سفید و گرم است و این نرمی، گرمی و سفیدی، پاکی را تداعی میکند و احساس میکنم جزء مادههای غذایی مهم برای حیات انسان است.
.
به اهداف ناتمام زندگیام رسیدگی میکنم
فکر میکنم با اتمام این راه، قدرت اراده خودم را محک خواهم زد و میتوانم مسائل دیگری را که در زندگی میخواهم پیگیرتر و با ارادهای راسخ به سرانجام برسانم. مثلا سالها بود که تصمیم داشتم فیلمهای بلند بسازم اما به دلایل مختلفی عقب میافتاد ولی این روزها دلم میخواهد این کارهای عقب افتاده را به ثمر برسانم. مهمترین هدفم ساخت فیلمهای بلند سینمایی است.
ایستادن پشت یک پروژه به صورت تمام قد برایم بسیار مهم است. دلم میخواهد در این راه قدم بردارم و اگر قرار است بازیگری را ادامه دهم، ترجیح میدهم نقش خوبی را با یک کارگردان و سناریو خوب بازی کنم. دیگر دلم نمیخواهد هر نقشی را بازی کنم و به آن سالها بازگردم.
دوباره عاشق شدم!
کلی جوان شدهام و مهمتر از همه اینکه بعد از حدود ۲۰ سال دوباره عاشق شدهام. همین دوباره عاشق شدن حسهای بسیار زیبایی را در من بیدار کرده است. اضافه وزنم که از بین رفت، به لحاظ روحی هم بیدار شدم. بخشی از وجود من پاک شد و حالا میتوانم با بخش دیگری زندگی کنم. وقتی دغدغههای ذهنی کم میشود، با انرژی بیشتری میتوان به باقی مسائل زندگی رسیدگی کرد.
آخرین راه را هم امتحان کردم
همیشه و در تمام مراحل زندگی پرتحرک بودهام اما شرایط به شکلی شد که حتی با آب خوردن هم اضافه وزن پیدا میکردم. البته دورهای هم به دلیل حال بد و غمگین بودنم، زیاد غذا میخوردم. بعضی افراد زمانی که عصبی میشوند، افزایش وزن پیدا میکنند ولی من هر وقت از درون احساس تنهایی میکنم، شروع به غذا خوردن میکنم. راههای بسیاری را امتحان کرده بودم.
چند نفر به من گفتند که این پزشک آخرین فردی است که میتواند مسیر درستی را برای کاهش وزن معرفی کند و اگر قرار است لاغر شوی باید با متد او پیش بروی. بالاخره آخرین راه را هم امتحان کردم.
ارتباط صمیمی با پزشکم
به یاد دارم روزهای اول رژیم لحظات بسیار سختی را گذراندم. در جایی خواندم کسانی که در حوزه عرفان سابقه دارند، برای اینکه به غذا پناه نبرند، به شکمشان سنگ میبندند. من هم شبها یک سنگ به شکمم میبستم و میخوابیدم. موقع خواب خیلی اذیت می شدم و دعا میکردم که خدا کمک کند تا از این مرحله عبور کنم. احساس میکردم این راهکار بار مثبتی را برای من به دنبال دارد.
بیشترین عامل کاهش وزن من نگاه مهربان پزشکم بود چون بسیار مهم است که دکتر، مراجعهکننده را درک کرده و با بیمارش ارتباط روحی عمیقی برقرار کند. همین ارتباط دوستانه بسیار به من کمک کرد و توانستم راحتتر با رژیمام ارتباط برقرار کنم.
.
زانوهایم دیگر نیازی به عمل جراحی ندارند
بدون ورزش توانستم این میزان وزن را کم کنم. در این مدت پنج ماه به سلامت خودم رسیدگی کردم و عمده زمانم را برای نوشتن فیلمنامه گذاشتم. ۲۰ کیلوگرم اول را که کم کردم، دیگر مشکلی با عنوان پا درد نداشتم و تمام قرصهایم را کنار گذاشتم. قبل از این قضیه دکتر به من گفته بود زانوهایت را باید عمل جراحی کنی اما خدا را شکر با همین رژیم و کاهش وزن حل شد. مشکلاتم یکی یکی خداحافظی میکنند و میروند. انگار با حل شدن هر مشکلی چشم آدم بازتر میشود و میتواند زیباییهای اطرافش و قدرت خدا را بهتر ببیند.
مراقب باشید به مواد غذایی معتاد نشوید!
جامعهای سالم است که مراقب سبک تغذیه خودش باشد. همان طور که هر فرد باید مراقب باشد تا به سمت مواد مخدر کشیده نشود، همان قدر هم باید مراقب باشد به مواد غذایی معتاد نشود. این روزها مردم و به ویژه جوانترها با دیدن سریالهای مختلف خارجی تصمیم میگیرند تغییر کنند و همین است که تب رژیم گرفتن باب میشود. اگر این رژیم به سلامت آنها لطمهای نزند، خیلی هم خوب است و چه بهتر که از یک متخصص هم مشاوره بگیرند.